واحد سنندج
چکیده: (132 مشاهده)
مفهوم سنتی معنا در عصر ما بهواسطهی انفجار در حوزههای دانش و تکنولوژی و متعاقب آن هجرت خدایان جایگاه و اعتبار خویش را از دست داده است. مارتین هایدگر از جمله اندیشمندان معاصری است که معنای زندگی را در تفکر مدرن و در غیاب خدایان مابعدالطبیعی مورد بررسی قرار داده است. او در دورهی نخست فکری خود تلاش کرده است تا با نفی هر نوع رهیافت غایتانگارانه و با تکیه بر مفهوم وجودشناسی بنیادین خود معنایی برای زندگی جعل کند. از اینرو غرض از تحلیل پدیدارشناسی هرمنوتیکی دازاین در این جستار، وصول بهدرک معنای زندگی اصیل، که همان رسالت اصلی فلسفه هایدگر متقدم است میباشد. محور نظام فکری هایدگر و وجودشناسی بنیادین او، مسالهی انسان بهمثابه دازاین است. هایدگر شناخت حقیقت وجود را تنها از طریق دازاین امکانپذیر میداند. چراکه بهزعم او انسان تنها افقی است که وجود در آن خود را متجلی میسازد. از اینرو هایدگر برای جستجوی معنای زندگی، از ساختارهای بنیادین با یکدیگر مرتبط نحوهی وجودِ دازاین، همچون در- جهان- بودن، پروا و در نهایت از مرگآگاهی به روش هرمنوتیکی رازگشایی میکند. او نتیجه میگیرد که دازاین میتواند با مرگآگاهی و رهایی از تسلط داسمن، با انتخابهای آزادانه بهیک زندگی اصیل و متعاقب آن معنادار دست پیدا کند. اما او اراده و خواست انسان را تنها راهحل نمیداند. و بر این اعتقاد است که ما همواره باید منظر گشایشی باشیم که خود هستی آنرا برای ما فراهم میسازد.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی دریافت: 1402/9/29 | پذیرش: 1403/2/17