چکیده: (1406 مشاهده)
افلاطون در محاورۀ تیمائوس پیدایش جهان و نسبت آن با خدا را که یکی از بنیادیترین نظریههای او است، با رویکردی متفاوت با دیگر محاورههای خود مطرح میکند. او اگرچه در نوشتههای دیگر خود نیز به واکاوی این مسئلۀ مهم پرداخته است، اما رویکرد و روش وی در محاورۀ تیمائوس ناظر بر علم طبیعی حاکم برعصر یونان بوده است. در این مقاله سعی شده است که با تعهد به محتوای محاورۀ تیمائوس به واکاوی و تبیین پیدایش جهان و بنیادهای محوری آن پرداخته شود. نظریۀ افلاطون در این محاوره برچهار اصل استوار است که عبارتاند از: جهان ایدهها، جهان صیرورت، مادۀ پذیرنده و دمیورژ به عنوان نمایندۀ عقل، که واسطه میان جهان ازلی و جهان صیرورت است و بر غایتمندی جهان هستی دلالت دارد. او رابطۀ جهان ایدهها و جهان صیرورت را به واسطۀ مادۀ پذیرندۀ صیرورت، که آن را امر سوم یا مکان نامیده است، تبیین میکند و میکوشد تا از این طریق بنیادهای نظریۀ مادیگرایانۀ دموکریتوس را که از مهمترین نظریههای علمی آن زمان محسوب میشده است، متزلزل نماید؛ و جهان هستی را بر اساس اصل غایتمندی که جایگاهی در اندیشۀ دموکریتوس نداشته است، تفسیر عقلانی کند و اصول جهان شناختی تارهای را بنیانگزاری نماید.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی