XML English Abstract Print


دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
چکیده:   (76 مشاهده)
افلاطون نظریۀ منسجمی دربارۀ مسالۀ شر ندارد. با نگاه به آثار او می‌توان گزینه‌های مختلفی را برای مبدئیت شرور در عالم پیشنهاد داد. این مبادی عبارت هستند از (1) صورت شر، (2) دوی نامتعین (Indefinite Dyad)، (3) ضرورت در تیمائوس، (4) نفس شریر در قوانین و (5) ماده. فیلسوفان افلاطونی، به خصوص افلاطونیان میانه، دربارۀ این مبادی بحث کردند و کوشیدند به تفسیر منسجمی از نظریۀ افلاطون دربارۀ خاستگاه شر دست پیدا کنند. در مقالۀ حاضر، نخست مبادی احتمالی شر در آثار افلاطون را تحلیل خواهیم کرد. منابع ما برای بررسی نظریۀ افلاطون دربارۀ خاستگاه شر عبارت هستند از محاورات افلاطون و آموزه‌های نانوشتۀ او. استدلال می‌شود که صحت انتساب برخی از این مبادی، مانند نفس شریر، به افلاطون مخدوش است. اما برخی مبادی دیگر، مانند صورت شر، در فلسفۀ افلاطون مطرح هستند. در ادامه، مباحث دو فیلسوف افلاطونی میانه در قرن دوم میلادی، یعنی پلوتارخس و نومنیوس، دربارۀ این مبادی ارائه خواهد شد. تلاش این دو فیلسوف آن بود که میان مبادی مختلف شر در افلاطون پیوند برقرار کنند. پلوتارخس برخی از این مبادی را معلول مبادی دیگر دانست، و نومنیوس به تمامی آن‌ها وحدت بخشید و به عنوان مبدئی واحد از آن‌ها نام برد. کوشش‌های این فیلسوفان برای ارائۀ تفسیری یکپارچه از آراء افلاطون در نهایت منجر به پیدایش نظریات منسجم‌تر فیلسوفان نوافلاطونی دربارۀ مسالۀ شر شد.
     
نوع مطالعه: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: فلسفی
دریافت: 1402/7/9 | پذیرش: 1402/7/24

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه عمومی نشریات یکتاوب می باشد.

طراحی و برنامه نویسی و مالکیت فکری متعلع به : یکتاوب افزار شرق

© 2023 CC-BY-NC-ND 

Designed & Developed & coptright of web platform by : Yektaweb