دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
چکیده: (988 مشاهده)
پدیدارشناسی برای هگل، ایدهای است که در کتاب پدیدارشناسی روح تعین یافته است. وی در این کتاب که پیش درآمدی بر کل دستگاه فلسفی او بود، از یکسو روح را تنها حقیقت حاکم برجهان دانست که فرا گردهای شناخت جهان در آن تجلی پیدا میکند و از سوی دیگر فهم آدمی را از حوزه تجربه روزانه فراتر برد و در سطح لایههای عمیقتر دانش فلسفی تفسیر کرد. براین اساس حتی میتوان گفت حاکمیت روح برجهان نیز بهنوعی به دانش فلسفی و فرا گرد شناخت مبتنی بر تجربه درونی آدمی استوار است. لذا هگل کار خود را از تجربه شناخت معمولی، یعنی یقین حسی و قابلدرک برای همه آدمیان آغاز کرد و سیر تکاملی روح را اندکاندک به عمیقترین لایههای شناخت، یعنی ادراک، فاهمه، خودآگاهی و عقل پیش برد. در پدیدارشناسیِ هگل، آگاهی ناخشنود مرحلهای از تکامل آزادی خودآگاهی است که از پی صحنه ارباب و برده، رواقی و شکاک میآید. این مراحل خودآگاهی را بازمینمایاند که بهصورت فزایندهای از خویش بهمثابه امر منفی باخبر است. این مطالعه باهدف تبیین چیستی و چگونگی آگاهی ناخشنود در فلسفه هگل انجامشده است. در این راستا ابتدا پدیدارشناسی هگل و چگونگی ارتقا آگاهی در روح از منظر او بررسی گردیده و سپس مفهوم آگاهی ناخشنود بیانشده است و در ادامه دیدگاه ژان وال در مورد آگاهی ناخشنود هگل مطرح و درنهایت دلایل اهمیت دیدگاه او نیز تفسیر گردیده است.
شمارهی مقاله: 14
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی