دانشگاه پیام نور تهران .ایران ، fahimekhoshnevisan@gmail.com
چکیده: (45 مشاهده)
مسئله اصلی مقاله نقدهای وارد شده از سوی پست مدرن ها بر ادراک دینی آلستون است که با روش تحلیلی –انتقادی به آن پرداخته شده است .آلستون با تکیه بر «رویه های باورساز» تجربه دینی را مشابه با ادراک حسی می داند و از مشروعیت معرفتی آن دفاع میکند. او تجربه دینی را نوعی توجیه غیر استنتاجی معرفی میکند که در چارچوب یک نظام معرفتی خاص میتواند معتبر تلقی شود. این رویکرد، از سویی مبتنی بر اعتمادگرایی و از سوی دیگر، درصدد پرهیز از گرفتار شدن در مبناگرایی سنتی است. نقد گادامر مبتنی بر ادراک در گرو پیش فهم و فایرابند با نقد معرفتشناسی روشستیز ، نشان میدهد که ارزیابی نظامهای معرفتی همچون تجربه دینی، از بیرون ممکن نیست. افزون بر این، لیوتار با نقد فرا روایت، مشروعیت معرفتی تجربه دینی را بهمثابه یک «درک جهانی از امر الوهی» رد میکند. در نهایت، رویکردهای فمینیستی نیز تأکید میکنند که تجربه دینی بهطور اجتنابناپذیری با ساختارهای قدرت، جنسیت و ایدئولوژی درهمتنیده است. نتیجه بدست آمده نشان میدهد اگرچه آلستون گامی در جهت عقلانیسازی تجربه دینی برداشته است، اما دیدگاه او در برابر چالشهای زمینهگرایانه و تفسیرگرایانه نیازمند بازنگری به سوی روش های هرمنوتیکی و پدیدارشناسانه است.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی