دانشگاه بین المللی امام خمینی
چکیده: (1805 مشاهده)
در پدیدارشناسیِ هوسرل بیش از آنکه از جهتِ موضوعیّت داشتن در آگاهی به سوژه نگریسته شود، به آن به صورت یک اصلِ مسلّم یا شهود نگریسته شده، و این نکته مغفول مانده است که سوژه خودش به عنوانِ محتوای شناختِ ما چه جایگاهی دارد؛ آیا ما خود را صاحبِ سوژه میدانیم؟ یا خودمان را سوژهای میدانیم که مقابل نهادِ ابژه است؟ این دو ایدههایی گمراهکنندهاند! ما نه سوژهایم و نه صاحب آن؛ ما یک عنصرِ میانِ مفاهیم را برگزیدهایم و بر آن نامِ سوژه نهادهایم، این امری تصادفی نیست بلکه تنها جدا کردنِ یک «مجموعهی ارجاع» از دیگر «ارجاع» ها است که ما آن را به درونِ خویش میکشیم؛ دالهایِ محض بی آنکه «چیزی» یا «حتی» مفهومی، مدلول آنها باشند و به لحاظِ محتوا به تنهایی التفاتِ تهیاند، صرفِ حساسیتِ ما را به کار میاندازد بیآنکه چیزی ارائه کنند. در این مقاله ما جهت نگرشمان را تغییر میدهیم، یعنی از اولویت سوژه، به سوی عاملیت شیء در آگاهی به مثابه حوزۀ مالکیت، میان ما و دیگر اشیاء و یا دیگر اذهان تغییر جهت میدهیم.
شمارهی مقاله: 7
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی