دانشگاه لرستان
چکیده: (1132 مشاهده)
شوپنهاور در متافیزیک خود بر مفاهیمی همچون موجودیت اراده، غایتشناسی، میل جنسی، لذتباوری، اراده ناپدیدار و رنجکشی موجودات تأکید میکند؛ در حالیکه تبیین همگی این موارد از جانب او با تعارض همراه است. وی در بحث بر سر ماهیت اراده ناپدیدار، بر بیهدفی کور آن اصرار دارد، در حالیکه در زمینههای دیگر مصرانه هدفمندی ناخودآگاهی را به آن نسبت میدهد. از نظر او پرنده یکساله هیچ تصوری از تخمهایی که برایشان آشیانه میسازد ندارد. عنکبوت جوان هیچ تصوری از صیدی که برایش تار میتند ندارد و مورچهخوار هیچ تصوری از مورچهای که نخستین بار در پی آن گودالی حفر میکند ندارد. اما روشن است که اراده در فعالیت این جانوران به وضوح در کار است. شوپنهاور هرگز خود را با این پرسش مواجه نمیکند که چطور ممکن است یک رانه کور بیهدف خود را در جهانی پر از فعالیت هدفمند عینیت ببخشد. البته جهانی که او با آن موافق است، هر ذره و هر حرکتی در آن از قوانین فیزیک نیوتون تبعیت میکند. در این مقاله با تبیین مبانی فلسفه شوپنهاور با روش توصیفی تحلیلی به بررسی نقادانه متافیزیک وی میپردازیم.