امروزه گفتگوی ادیان و فرهنگ ها برای ایجاد بستر های لازم همزیستی و همفکری میان انسان ها بسیار مهم و حیاتی است. در این زمینه یافتن محورهای مشترک مورد تأکید فرهنگ ها و تمدن ها بیشتر از هر چیزی برای تحقق همزیستی ضرورت می یابد و نوع نگاه به انسان، جایگاه او در نظام هستی، نسبت او با خدا و دیگران، ماهیت زندگی فردی و اجتماعی او، غایت و نهایت او در این جهان و دیگر مسایل حیات بشری می توانند در شکل دادن همزیستی بشری نقش موثری داشته باشند. عرفان اسلامی با بهره گیری از آموزه های معنوی دین اسلام و عرفان هندی با تأکید بیشتر بر اهمیت حیات معنوی بشری می توانند با در ارائه تصویر مشترک از انسان و با بیان برخی صفات معنوی و ضرورت تعالی روحانی او توصیف نسبتاً همگون و کاربردی تری ارائه نمایند. در واقع، محوریت حیات معنوی انسان و اهمیت اهداف و سیر و سلوک روحانی او و ابزاری انگاشتن زندگی دنیوی و محوریت تکامل معنوی برای انسان از منشظر عرفان اسلامی و هندی این امکان را می دهد تا در دنیای بحران زده کنونی که انسان در تعریف هویت خود مشکلات اساسی دارد و سکولاریسم و الحاد بخش زیادی از حیات او را به خود اختصاص داده است، از قابلیت های این دو رویکرد عرفانی برای بازتعریف هویت انسان استفاده مؤثری گردد. بنابراین، اهمیت گفتگوی مشترک عرفان هندی و اسلامی، ضمن در نظر داشتن برخی از اختلاف منظرها، تلاش برای تقرب به فهمی مشترک و مقرون به صواب از انسان به ویژه با تأکید بر محوریت امور معنوی در کلیت زندگی اوست که این کار تنها با بررسی های دقیق ابعاد گوناگون انسان شناسی در عرفان اسلامی و هندی امکان پذیر است.
در این مقاله ضمن تبیین اهمیت جایگاه انسان در تحقق گفتگوی ادیان، فرهنگ ها و همزیستی بشری، تلاش می شود ابعاد مشرک انسان شناختی عرفان اسلامی و هندی که در فعلیت دادن به موارد فوق نقش بیشتری دارند نشان داده شوند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |