معجزه از دیرباز به نحو مستقل یا انباشتی از مؤیداتی شناخته شده است که ادیان برای اثبات حقانیت و الهی بودن دعاوی خویش عرضه کردهاند. اما ارزش معرفتشناختی و تاریخی و میزان حجیت آن برای ایمان آوردن به دعوی پیامبران بویژه دعوی بنیادین وجود خدا همواره یکی از موضوعات مورد مناقشه میان علم و دین و خداباوران و ناخداباوران بوده است. آنچه برای ما اهمیت دارد و در این مقاله میکوشیم بر آن پرتو افکنیم این است که آیا علم میتواند تبیینی کافی از معجزاتی به دست دهد که آنها را نقضِ قانون طبیعت میداند و آیا مدعای ادیان در الهی دانستن معجزات و در نتیجه توجیه ارزش قرینهای و معرفتشناختی آنها پذیرفتنی است؟ در این مقاله برآنیم تا پاسخهای مثبت و منفی به این پرسش را به ترتیب با تمرکز بر آرای سوئینبرن و مورگان لاک بررسی کنیم و با بیان برخی دشواریهای پیشروی هر دو رویکرد موافق و مخالف به این نتیجه دست یابیم که معجزات به نحو انباشتی ارزش قرینهای قابل قبولی برای دفاع از معقولیت باورها و مدعیات دینی فراهم میآورند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |