پاییز و زمستان                   برگشت به فهرست مقالات | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


دانشگاه تهران ، sarebannejad@ut.ac.ir
چکیده:   (33 مشاهده)
رمان بوف کور صادق هدایت، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین متون ادبیات مدرن فارسی، عرصه‌ای برای تأملی فلسفی دربارۀ وضعیت وجودی انسان فراهم می‌سازد. این پژوهش با اتخاذ رویکردی پدیدارشناسانه ـ اگزیستانسیالیستی و با تکیه بر مفاهیم بنیادین اندیشۀ هایدگر، به‌ویژه دازاین، پرتاب‌شدگی و اضطراب، می‌کوشد نشان دهد که مسئلۀ محوری رمان نه صرفاً بحران روانی یا نمادگرایی انتزاعی، بلکه رویارویی انسان با تجربه‌های بنیادین چون تنهایی، مرگ، و امکان است. در این چارچوب، آثار فیلسوفان اگزیستانس همچون کیرکگور، یاسپرس، سارتر و کامو نیز برای تعمیق تحلیل به‌کار گرفته شده‌اند. برخلاف برخی برداشت‌های رایج که خودکشی هدایت را به نهیلیسم فلسفی پیوند می‌زنند، این پژوهش تأکید می‌کند که فیلسوفان اگزیستانس بر امکان‌های رهایی‌بخش دازاین و آزادی در مواجهه با مرگ تمرکز دارند؛ ازاین‌رو، خودکشی نویسنده بیشتر در حوزۀ روان‌شناسی و شرایط زیستۀ فردی معنا می‌یابد تا در بستر فلسفۀ وجودی. نوآوری مقاله در بازخوانی مفهوم «تاریکی هستی» نه به‌مثابۀ بن‌بست، بلکه چونان لحظه‌ای برای گشودگی به امکان‌های نوین وجودی است. روش تحقیق بر پایۀ تحلیل کیفی و رویکرد هرمنوتیکی است و نشان می‌دهد که هدایت پیش از گسترش رسمی اندیشۀ اگزیستانسیالیسم در ایران، جهانی داستانی آفریده است که فلسفه و ادبیات را در بازاندیشی نسبت انسان با زمان، مرگ و خویشتن به هم پیوند می‌دهد.
 
     
نوع مطالعه: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: فلسفی

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه عمومی نشریات یکتاوب می باشد.

طراحی و برنامه نویسی و مالکیت فکری متعلع به : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC-BY-NC-ND 

Designed & Developed & coptright of web platform by : Yektaweb