چکیده: (409 مشاهده)
پاول هلم معتقد است که دلایل خوبی برای این ادعا وجود دارد که علم مطلق الهی -که آینده را نیز در برمیگیرد- با آزادی انسانی -که به نحو ناهمسازگرایانه درک شده باشد- منطقاً ناسازوار است، اما این تعارض نباید ما را به نظریهای تنزل یافته از علم مطلق الهی بکشاند چنانکه نباید به نفی آزادی و مسئولیت آدمی بیانجامد. هلم مدعی است که یک خداباور مسیحی میتواند به معنای همسازگرایانۀ آزادی روی آورد؛ نخست به این دلیل که آموزۀ مسیحیِ "فیض الهی" تنها با فهم همسازگرایانه از آزادی انسان سازوار است. دوم به این دلیل که خداوند برای آنکه کامل مطلق باشد باید به معنای قوی عالم مطلق باشد و تنها در صورتی چنین است که همسازگرایی صادق باشد. خواهیم گفت که دلیل نخست هلم به نفی برخی دیگر از آموزههای پذیرفته شدۀ ادیان –از جمله مسیحیت- خواهد انجامید و استدلال دوم او به مغالطه وضع تالی دچار است. اما دلیل سوم هلم این است که ضرورتا، اگر خداوند از پیش x را بداند (که میداند)، آنگاه x ضرورتا رخ خواهد داد. او برای گریز از اشکال، تاکید میکند که مراد او از "ضرورت" ضرورتِ تاریخی است و نه منطقی. اما این استدلال تنها زمانی کار میکند که بپذیریم خدا در زمان است. لذا کسانی که علم الهی را بیزمان بدانند میتوانند مدعی شوند که همه رویدادها در ذهن الهی به نحو لازمان وجود دارد و علم او به دلیل گذشته بودن ضروری نیست. به نظر میرسد که خودِ هلم نیز این اشکال را میپذیرد.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی دریافت: 1402/3/19 | پذیرش: 1402/10/9