دانشگاه تهران
چکیده: (71 مشاهده)
معجزه همواره به عنوان یکی از ادلّه حقانیت ادیان به خصوص وجود خداوند به کار رفته است. در این نوشتار سعی کردهایم به این پرسش پاسخ دهیم که معجزه به عنوان دلیلی بر وجود خدا تا چه میزان از لحاظ منطقی و معرفتشناختی موجّه است. به عبارت دیگر آیا معجزه به تنهایی و بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به گواهیهای تاریخی و با فرض وثاقت ادلّه تاریخی یا با فرض درک بیواسطه میتواند وجود خداوند را برای مخاطب بیطرف اثبات کند یا خیر. روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی است که از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل ذهنی مفاهیم، گزارهها و استدلالها انجام میگیرد. در این مقاله پیش از تلاش برای پاسخ به پرسش اصلی به تدقیق مفهوم معجزه و نقد تعریف مشهور دیوید هیوم (تعبیر نقض قانون طبیعت) پرداخته شده و پس از بیان تعریف مختار، با بیان مقدمهای پیرامون انواع دلیل و استدلال تلاش میشود اولاً انواع استدلالهایی که معجزه ممکن است در قالب آنها به عنوان دلیلی برای اثبات خدا در نظر گرفته شود مورد بررسی قرار گیرد، ثانیاً ناتوانی معجزه در اثبات وجود خدا به عنوان استدلالی قیاسی نشان داده خواهد شد و ثالثاً فرضیهربایی به عنوان قالب استدلالی مناسب برای معجزه در جهت اثبات خدا مطرح میشود و موانع آن مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی دریافت: 1402/3/3 | پذیرش: 1402/7/29