گروه فلسفه دانشگاه پیام نور
چکیده: (122 مشاهده)
غالب فلاسفه و الهیدانان در باب ماهیت ایمان وارد گفت و گویی پرمناقشه گردیدهاند، بالاخص قدمای اهل کلام اسلامی که اتفاقاً ماهیت ایمان برای آنها گاه به عنوان معیار مرزبندی فرقههای مطرح بوده است. در این پژوهش که به شکل میان رشتهای در علوم شناختی و برمبنای رویکرد استعاره محور صورت میگیرد، از قراینی که در باب معرفتشناسی صحبت شده است میتوان دریافت که در علوم شناختی در مجموع و در رویکرد استعارههای مفهومی به طور خاص ایمان پدیدهای حصولی و حسی است. قدما ایمان را تصدیق قلبی و بنابراین حضوری میدانستند و لذا دربند تعریف معرفتی آن نبودند. اما با مراجعه به استدلالهای این رویکرد، ایمان به عنوان یک مستعارهٌمنه، وامواژهای برای اموری مانند اعتماد، وثاقت و اطمینان است که توسط نورونهای مغز انسان فرافکنی و تعمیم داده شده است و لذا در این گرایشِ علوم شناختی، تعریف ایمان و صحبت از ایمان به عنوان معرفت حصولی است و به عنوان امری حضوری نمیآید. در این پژوهش سعی بر این است که به کاوش در مرزهای استعاره بپردازیم تا بتوانیم ماهیت مبهم ایمان را تعریف کنیم.
شمارهی مقاله: 6
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی دریافت: 1401/8/13 | پذیرش: 1401/8/25 | انتشار: 1401/11/10