دانشگاه الزهرا
چکیده: (135 مشاهده)
چکیده:
در پژوهش حاضر، از منظر فلسفه دین کاربردی، به نقد رویکرد ضدبیّنهجویانه پلنتینگا پرداخته شده است؛ با این هدف که نشان داده شود چگونه موضعی در معرفتشناسی، میتواند تبعات عملی منفی در پی داشته باشد. ادعای اصلی مقاله این است که ورود به عصر پسامدرن و فاصله گرفتن اندیشمندانی چون پلنتینگا از عقلانیت عام و فرو نهادن معیارهای آن، از جمله وظیفه مستند کردن دعاوی، به بیّنه کافی، در نهایت سبب شده است تا عقل، یا بهکلی از حوزه مباحث دینی خارج گردد و یا از نوعی عقلانیت منطقهای، سخن به میان آید. نتیجه این گذار، در هر دو حالت، مسدود شدن باب گفتگو میان پیروان ادیان مختلف از یک سو و دینداران و غیردینداران، از سوی دیگر، و در نهایت، محروم ماندن انسانها از در اختیار داشتن معیارهای عام و مورد وفاق، در نقد باورهای یکدیگر است. انسداد باب گفتگو و نقد، وقتی در کنار این واقعیت قرار میگیرد که میان باورها و اعمال، پیوند وثیقی وجود دارد، مسأله ابعاد ناگوارتری مییابد؛ زیرا با از میان رفتن معیارهای عام نقد باورها، نقد اعمال برآمده از آنـها نیز مقدور نخواهد بود و همه گروهها، از جمله گروههای افراطگرا میتوانند خود را معاف از پاسخگویی در قبال اعمالشان بدانند و عملا جنایات احتمالی خویش را نیز موجّه جلوه دهند.
شمارهی مقاله: 4
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی دریافت: 1401/3/26 | پذیرش: 1401/6/13 | انتشار: 1401/11/10