جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای عمل

استاديار پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی مهدی عباس‌زاده،
جلد ۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

: معرفتشناسی قرآنی مکتبی یقینگرا است. یقین بر دو قسم است: یقین معرفتشناختی و یقین روانشناختی. یقین معرفت‌شناختی آن است که به لحاظ منطقی و فلسفی یقین به شمار می‌رود. اما یقین روانشناختی غالبا از سنخ اقناع است. یقین در قرآن درنهایت نتیجه حصولِ معرفت صادق (مطابق با واقع) همراه با آرامش و سکون قلبی است. بنابراین، قرآن، هم بر یقین معرفتشناختی تأکید کرده است و هم بر یقین روان‌شناختی. یقین قرآنی، اعتقادی ساده یا ایمانی کور (ایمان بی‌دلیل یا ناموجّه) نیست. قرآن بر تأثیر گسترده، عمیق و مستقیم عمل (یا ساحت رفتاریِ) انسان بر نظر (معرفت) و نهایتاً بر یقین تأکید می‌کند. قرآن اعمال مؤثر بر معرفت و یقین را به دو دسته کلّی تقسیم می‌کند: ارزش‌ها و اعمالی که بر معرفت و یقین انسان تأثیر مستقیم و مثبت دارند، و ضد ارزش‌ها و اعمالی که بر معرفت و یقین انسان تأثیر مستقیم امّا منفی دارند. به ‌نظر می‌رسد از منظر قرآن، ساحت عمل و نظر به‌ مثابه دو بُعد مهم از ابعاد وجودیِ انسان از یکدیگر جدا نیستند و با هم ارتباط مستقیم دارند، تا آنجا که با دقت در آیات قرآن آشکار می‌شود که تأثیر عمل انسان بر معرفت و یقین، حتّی بیش از عناصر و عوامل نظری و شناختیِ محض است. در واقع، عمل و معرفت انسان در قرآن در بافتی «وجودی» وحدت می‌یابند. از دیدگاه قرآن، معرفتِ محض نمی‌تواند به یقین بینجامد، زیرا معرفت صرفاً یک امر منطقی و معرفت‌شناختی نیست، بلکه مرتبه‌ و ساحتی از وجود انسان است.


استاديار دانشگاه بين المللی امام خمينی محمد رعایت جهرمی،
جلد ۱، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده

فلسفه‌های قرن بیستم زیر دو عنوان مهم قاره ای و تحلیلی، دسته بندی می‌شوند. از سوی دیگر، تطابق، انسجام و عمل گرایی، شایع ترین نظریه‌های مطرح در تبیین کیفیت رابطه ذهن و عین، در قالب نظریه‌های صدق یا همان حقیقت می‌باشند. حال، اگر بخواهیم نظریه‌های حقیقت را در متن دو سنت بزرگ قاره ای و تحلیلی، ارزیابی کنیم، با دو سوال مهم مواجه خواهیم بود: اول اینکه با عنایت به واگراییِ انکارناشدنیِ جغرافیایی، تاریخی و محتواییِ سنن مذکور، در جهت تقریب آنها آیا حتی به کاربرد تعبیر تشابه خانوادگی نیز نمی‌توان امیدوار بود؟ آیا می‌شود با معیار سنت گرایان در رویکرد به دین، از معبر اشتراک معنوی، این دو جریان را دو اعتبار از حقیقتی واحد انگاشت؟ سوال دوم این است که آیا همین رویه در قبال نظریه‌های حقیقت، قابل اِعمال است؟ آیا رهیافت اندیشمندانِ دو سنت قاره ای و تحلیلی به مقوله صدق یا حقیقت، واجد هسته‌های مشترکی هست تا از رهگذر آنها بتوان هم دو سنت مذکور و هم نظریه‌های صدق در قرن بیستم را زیر چتر واحدی جمع کرده یا حداقل از اشتراک حداکثری آنها سخن گفت؟ چنین می‌نماید که تلاش در جهت یکسان سازیِ سهم ذهن و عین در نظریه‌های حقیقتِ قرن بیستم، مرزهای تطابق ارسطوییِ، بازنماییِ دکارتی و سوبژکتیویسم کانتی را که رویکردی دوآلیستی دارند، درنوردیده و انسجام و عمل گرایی را وانهاده است.


محمدحسین مهدوی نژاد، مرتضی زارع گنجارودی،
جلد ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

آر. اِم. ِ هِر از دو شیوۀ نوین و بدیع از فایدهگرایی سخن گفته است؛ یکی فایدهگرایی دوسطحی و دیگری فایدهگرایی ترجیحی. فایدهگرایی دوسطحی به نزاع میان فایدهگرایی عملگرا و قاعدهگرا پایان میبخشد و مکاتب وظیفهگرایی و فایدهگرایی را نیز بایکدگر آشتی می دهد. از نظر او، فایدهگرایی دوسطحی لازمه و مقدمۀ فایدهگرایی ترجیحی است. در فایدهگرایی ترجیحی، معیار خوبی و فایده همانا ترجیحات ذهنی و فردی فاعل اخلاقی است. هِر براین باور است که فاعل اخلاقی برای سازگار و همخوان کردن ترجیحات مخالف از قوه تخیل بهره میگیرد. بدین سان که فاعل اخلاقی هنگام رویارویی با ترجیحات مخالف، خودش را به جای دیگران میگذارد و ترجیحات آنها را با ترجیحات خود میسنجد و سرانجام به ترجیح قویترمیگراید.


محمد فولادی وندا، زینب درویشی،
جلد ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

یﮑﯽ از مهم‌ترین دﻏﺪﻏﻪ‌ﻫﺎی ﺑﺸﺮ، چگونگی داشتن حیاتی پاک، آرام و بی‌آلایش با کم­ترین رنج و سختی و حیاتی جاودانه است. این ﭘﮋوﻫﺶ، با روش تحلیلی و مطالعه اسنادی، در پی پاسخ به این ﺳﺆال اﺳﺖ ﮐﻪ »ﺣﯿﺎت ﻃﯿﺒﻪ از دیﺪﮔﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎیﯽ و آیت‌الله مصباح به چه معنا است و راه­های وصول به آن کدامند؟ یافته‌های پژوهش حاکی از این است که از منظر علامه، حیات طیبه در همین دنیا و حیاتی جدید و مختص مردم مؤمن دارای عمل صالح است. اما از نظر آیت‌الله مصباح، نفس طیبه دارای حیات طیبه، درجاتی دارد که اگر کسی انسان بالفعل شد و به مرحله بالاتر از حیات معقول رسید، دارای حیات طیبه خواهد شد. از نظر ﻋﻼﻣﻪ، یﮑﯽ از عوامل نیل انسان به حیات طیبه، عبادت و بندگی اوست که از خودشناسی وی نشات می‌گیرد، اما استاد مصباح علاوه بر خودشناسی، بر نقش کلیدی میل و گرایش فطری انسان و محبت و کشش به خداشناسی نیز تاکید دارد. همچنین هر دو استاد ترک لذت‌های زودگذر دنیایی و نقش بندگی و پذیرش ولایت ائمه(ع) و ایمان قرین با عمل صالح را در وصول انسان به حیات طیبه مؤثر می‌دانند. از منظر استاد مصباح، آنچه مطلوب بالذّات است، «ارزش ذاتی» است، که مصداق آن «کمال انسان»  و مصداق کمال انسان هم «تقرّب به خدا» است که اوج کمال و سیر انسان و فلسفه اصلی خلقت انسان است.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه عمومی نشریات یکتاوب می باشد.

طراحی و برنامه نویسی و مالکیت فکری متعلع به : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC-BY-NC-ND 

Designed & Developed & coptright of web platform by : Yektaweb