علّامه طباطبایی یکی از فیلسوفان نظریّهپرداز در حکمت متعالیه است که به دیدگاه او دربارۀ نفس، از جمله هویّت شخصی انسان، پرداخته نشده است. در این مقاله به گزارش، تحلیل و نقد دیدگاه علّامه طباطبایی دربارۀ یگانهانگاری یا دوگانهانگاری هویّت شخصی انسانی پرداخته میشود. در این راستا باید به ارتباط میانِ نفس و بدن و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر و هویّت شخصی منتَج از آن پرداخته شود؛ زیرا نکتۀ اساسی در بررسی ارتباطِ میانِ نفس و بدن، ارتباط علّی میانِ آنهاست. به نظر میرسد که قائلان به دیدگاهِ ارتباط علّی میانِ نفس و بدن، از جمله علّامۀ طباطبایی، باید قائل به دوگانهانگاری میانِ نفس و بدن باشند. امّا با توجّه به مبانی وجودشناختی علّامۀ طباطبایی و پذیرش حرکت جوهری در نزد علّامه، خلاف فرض اوّلیّه، این نتیجه به دست میآید که نفس و بدن دو مرتبه از یک حقیقتِ مشکِّک و سیّال اند. لذا، از نظر علّامه، با توجّه به مبانی اصالتِ وجودی، هویّت شخصی انسان به صورتِ یک جوهر واحد سیّال خواهد بود. نگاه وجودشناختی علّامه به هویّت شخصی انسان́ شاخصۀ اصلیِ شاکلۀ بحث و موجب تمایز دیدگاه او از سایر دیدگاهها دربارۀ نحوۀ ارتباطِ نفس و بدن در فلسفۀ ذهن است. در این مقاله روشن خواهد شد که دیدگاه علّامه، با وجود اختلاف عمیق در مبنا، به یگانهانگاری جوهری و دوگانهانگاری ناظر به ویژگیها نزدیک است.