جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای جهان

استاديار گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی قدرت الله قربانی،
جلد ۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

جستجوی معنای زندگی در اندیشه‌هایدگر اهمیت خاصی دارد. او ابتدا معنای زندگی را در تفکر مدرن و مابعدالطبیعه سنتی به دلیل غفلت از حقیقت وجود نقد می‌کند. سپس با تاسیس هستی شناسی بنیادی، پرسش از حقیقت وجود را طرح می‌کند که با تحلیل وجودی انسان بعنوان دازاینی که جهانمندی از خصوصیات اساسی اوست، پیوند می‌یابد. در این زمینه، بررسی اوصاف وجودی دازاین زمینه تعیین معنای زندگی او را فراهم می‌کند، اما ناکامی هستی شناسی بنیادی، به گذشت از مابعدالطبیعه و روی آوردن‌هایدگر به تفکر و شعر می‌انجامد. از دید او، در شعر از طریق شاعران امکان سخن گفتن از وجود و فراخوانی عوالم قدس و خدایان فراهم می‌شود. اما تلاش‌هایدگر برای جستجوی معنای زندگی نتیجه رضایت بخشی ندارد، زیرا پرسش‌های اساسی معنای زندگی که درباره جایگاه و نقش خدا در زندگی انسان، غایت زندگی انسان، امکان و چگونگی جهان آخرت، ارزش‌های اخلاقی و مساله شر است؛ در اندیشه‌هایدگر پاسخ قانع کننده ای نمی‌یابد. فقط جایگاه انسان است که تاحدود زیادی تعریف روشن تری می‌یابد. در این مقاله ابعاد دیدگاه‌هایدگر در جستجوی معنای زندگی مورد بررسی و نقد قرار می‌گیرد.


دکتر محمد اکوان،
جلد ۱، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده

افلاطون در محاورۀ تیمائوس پیدایش جهان و نسبت آن با خدا را که یکی از بنیادی­ترین نظریه­های او است، با رویکردی متفاوت با دیگر محاوره­های خود مطرح می­کند. او اگرچه در نوشته­های دیگر خود نیز به واکاوی این مسئلۀ مهم پرداخته است، اما رویکرد و روش وی در محاورۀ تیمائوس ناظر بر علم طبیعی حاکم برعصر یونان بوده است. در این مقاله سعی شده است که با تعهد به محتوای محاورۀ تیمائوس به واکاوی و تبیین پیدایش جهان و بنیادهای محوری آن پرداخته شود. نظریۀ افلاطون در این محاوره برچهار اصل استوار است که عبارت‌اند از:  جهان ایده­ها، جهان صیرورت، مادۀ پذیرنده و دمیورژ به‌ عنوان نمایندۀ عقل، که واسطه میان جهان ازلی و جهان صیرورت است و بر غایتمندی جهان هستی دلالت دارد. او رابطۀ جهان ایده‌ها و جهان صیرورت را به واسطۀ مادۀ پذیرندۀ صیرورت، که آن را امر سوم یا مکان نامیده است، تبیین می‌کند و می­کوشد تا از این طریق بنیادهای نظریۀ مادی­گرایانۀ دموکریتوس را که از مهم‌ترین نظریه‌های علمی آن زمان محسوب می‌شده است، متزلزل نماید؛ و جهان هستی را بر اساس اصل غایتمندی که جایگاهی در اندیشۀ دموکریتوس نداشته است، تفسیر عقلانی کند و اصول جهان شناختی تاره­ای را بنیان­گزاری نماید.
احسان شکوری نژاد،
جلد ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

به نظر میرسد بیانیه شورای واتیکان دو مهمترین مواجهه کلیسای کاتولیک با مباحث روشنگری پساز دوران رنسانس باشد. پیش ازآن، ایماندار واقعی بهکسی اطلاق میگردید که خود را در داخل کلیسا تنها وقف خدمت به مسیح نماید، و فرد مسیحی خارج از حوزه کلیسا بهنوعی شهروند درجه دو محسوب میگردید. اما پس از این بیانیه، جوامع خارج از کلیسا مورد مقبولیت و پذیرش کلیسا واقع گردیدند، و براساس این حکم مسیحیان این جوامع نیز میتوانستند خود را وقف خدمت به مسیح نمایند. اکنون، با مطالعه و بررسی مقاله، این مسأله در ذهن مخاطب مطرح میگردد که کلیسای کاتولیک دربرابر دستآوردهای دنیای جدید در موضع ضعف قرار گرفته است یا از آغاز تاریخ مسیحیت نسبت به اصول مسیحیت اصیل دچار بدفهمی و کجفهمی شده، و یا از آن غافل بوده است. از نظر مترجم، هرگونه پاسخ مدقق به این پرسش اساسی میتواند راهگشای مواجهه درست و شایسته جهان اسلام با مسائل نوظهور دنیای جدید باشد.
محمدمهدی مقدس، علی فتح طاهری،
جلد ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

باور به جهان خارج و مسئله مرجع عینی تصورات، پرسشی بنیادین است که در هر نظام شناختی کوشیده می‌شود تا برای آن پاسخی تدارک شود. در فلسفه دکارت بنا بر اصل کوجیتو (cogito ergo sum)، ابتدا من و سپس جهان اثبات می‌شود، بااین‌حال تمایز میان من و جهان، یا سوژه و ابژه، همواره این پرسش را پیش روی ما قرار می‌دهد که مرجع عینی تصورات ما چگونه ثابت می‌شود و چیست‌اند؟ آیا اشیاء مستقل از ذهن هستند؟ یا همان چیزهاییاند که ما می‎بینیم، حس می‎کنیم، می‎بوییم، می‎چشیم یا لمس می‎کنیم؟ به‎عبارتی دیگر آیا آنها فقط داده‎های حسی‎اند یا تصوراتی از این دادهها هستند؟ و اینکه آیا اشیاء مستقل از ذهن هستند، اما ما تصوراتی از آنها داریم و داده‎های حسی را از آنها دریافت می‎کنیم؟ تجربه‌گرایانی مانند لاک، بارکلی و هیوم هریک دلایلی برای توضیح این مرجع عینی به دست داده‌اند. در این مقاله ابتدا مقصود هریک از این فیلسوفان از مفهوم تصور و شیء را مورد بررسی قرار می‎دهیم، سپس باور آنها درباره منشأ تصورات و جهان خارج را بررسی کرده و، می‎کوشیم تا به نحوی نقادانه اشکالات وارد بر هر یک را نشان دهیم. درنهایت در دو سطحِ  (۱) وجود اشیای خارج و، (۲) تطابق آنها با تصورات ذهن، مسئله شکاکیت را بررسی می‎کنیم و، نشان می‎دهیم که باور کدام‎یک از این فیلسوفان را می‎توان منتهی به شکاکیت دانست و باور کدام‎یک را نمی‎توان.
صدیقه ریاحی مدوار، محمد اکوان، مهدی نجفی افرا،
جلد ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

از آنجا که ابن­سینا تحت تاثیر منابع دینی به خلق و ایجاد قائل است و علت­ها را علت­های ایجادی و وجودی اشیاء می­داند؛ بنابراین بحث از علت ایجادی، مختص ابن­سیناست و در رتبه نخست مسائل مهم فلسفی و عقلی قرار دارد. ابن­سینا نیز، به­عنوان فیلسوف عقل­گرا به ابتکارات جدیدی از جمله اینکه علیت بر مدار وجود است، پرداخته است. در همین راستا، وی با اثبات تمایز وجود از ماهیت، مدل جدیدی از رابطه خدا و جهان را مطرح ساخته است. او معتقد است از طریق کشف رابطه علیت می­توان ارتباط خالق و مخلوق را مطرح نمود. وی، از میان علل، علت فاعلی را که کارش هست کردن از نیستی است، برتر از علل چهارگانه معرفی نموده است. ابن­سینا در تبیین رابطه خدا و جهان معتقد است، خداوند به­عنوان علت العلل بر جهان هستی حاکم است. به­طوری­که هستی به­عنوان معلول و ممکن، هم در وجود و هم در عدم، نیازمند به یک مرجح بیرونی است که علل العلل نام دارد. ابن­سینا بر این باور است که در جهان هستی واجب الوجود بالذات، ضروری الوجود است. او نه تنها مناط احتیاج معلول به علت را وجوب بالغیر یا همان امکان وجودی در تعبیر صدرا می­داند، بلکه به ارتباط وجودی علت با معلول تاکید ورزیده است، به­طوری­که علاوه بر فیلسوفان مسلمان، فیلسوفان غرب نظیر آکویناس نیز، معتقد به وجود فاعل ایجادی هستند، که از طریق اصل علیت با جهان ارتباط دارد.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه عمومی نشریات یکتاوب می باشد.

طراحی و برنامه نویسی و مالکیت فکری متعلع به : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC-BY-NC-ND 

Designed & Developed & coptright of web platform by : Yektaweb