بهار و تابستان                   برگشت به فهرست مقالات | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشگاه مازندران ، ftmh.aghajani99@gmail.com
2- دانشگاه مازندران
چکیده:   (100 مشاهده)
مفاهیم دمیورگوس و مثال نیک که جزئی از متافیزیک گسترده نظام افلاطونی است، نقش راهبردی را در فلسفه این فیلسوف نامدار بر عهده دارند. مقاله حاضر به بررسی جایگاه دمیورگوس به عنوان خالق جهان محسوس و رابطه آن با مثال نیک در نظام متافیزیکی افلاطون می‌پردازد. با روش توصیفی-تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه‌ای، این پژوهش نشان می‌دهد که دمیورگوس نه خالقی مستقل، بلکه ناظمی است که با تقلید از عالم مُثُل، نظم را به جهان فاقد ساختار اولیه تحمیل می‌کند. در این راستا، دو فرضیه اصلی آزمون شده است: نخست، مقلد بودن دمیورگوس و دوم، ناتوانی او در ایفای نقش منشأ اخلاق. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که، دمیورگوس سازنده‌ای وابسته به مثال نیک معرفی می‌باشد که فاقد توانایی خلق از عدم است. این وابستگی، تناقضی آشکار با نگاه منفی افلاطون به تقلید در دیگر رساله‌ها (مانند جمهوری) ایجاد می‌کند. از این رو، ناهماهنگی میان حادث بودن نفس در تیمایوس و ازلی بودن آن در فایدروس، نقش دمیورگوس به عنوان خالق نفس را تیز زیر سوال می‌برد. از سوی دیگر، مثال نیک به عنوان منشأ اخلاق و خیر اعلی، جایگاهی فراتر از دمیورگوس دارد. اخلاق در فلسفه افلاطون نه محصول عملکرد دمیورگوس، بلکه نتیجه تقرب به مثال نیک است. این پژوهش با تأکید بر جایگاه دمیورگوس به عنوان واسطه بین مثال نیک و جهان مادی، پیشنهاد می‌کند که بازتعریف نقش او به عنوان ناظم الهی، می‌تواند تناقضات موجود در تفسیرهای سنتی را کاهش دهد. یافته‌های این تحقیق درک عمیق‌تری از رابطه خالقیت، اخلاق، و نظم در فلسفه افلاطون ارائه می‌دهد.
واژه‌های کلیدی: دمیورگوس، صانع، مثال نیک، افلاطون، اخلاق، نفس
     
نوع مطالعه: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: فلسفی

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.