در بحث از زبان دین، افراد و جریانهای مختلف، هر کدام از مبانی نظری خود به ماجرا پرداخته و سعی کردهاند درباره این موضوع نظریهپردازی کنند. با این حال، در بحثهای معاصرِ پیرامون زبان دین، هنوز نسبتِ بین رویکردهای نومینالیستی با بحث زبان دین، به شکل مدونی مورد بررسی قرار نگرفته و ابعاد بحث روشن نشده است. در این مقاله، ضمن مطرح کردن یکی از رادیکالترین تئوریهای نومینالیستی، یعنی شیئگرایی(رئیزم)، نسبت بین شیئگرایی و زبان دین را مطالعه کرده و به این منظور، نسبت تاریخی بین نومینالیسم و زبان دین، خصوصاً از اوکام تا کانت را ارزیابی کرده و سپس با طرح دیدگاههای معناشناختی کوتاربینسکی «نظریه پرداز شیئگرایی» و نیز مطالعه سیستم منطقی شیئگرایی، نسبت این نظریه را با بحث زبان دین بررسی کردیم