دانش آموخته دکتری فلسفه، گرایش حکمت متعالیه، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران ، Dehghani.amin.67@gmail.com
چکیده: (88 مشاهده)
این مقاله در مقام پاسخ و رفع یکی از بحران های انسان معاصر بر اساس حکمت متعالیه است، و آن اینکه «آزادی حقیقی و راستین چیست؟، راه و مقصد آن کدام است؟، چه ارکانی دارد؟ و ویژگی های آن چه است؟». این مقاله با رجوع به مبانی و لوازم مبانی فلسفه صدرالمتالهین، به استنباط حقیقت آزادی و لوازم آن در نظام حکمت صدرای همت گمارده است. آزادی در حکمت متعالیه را می توان به «تقرّب به حقیقت نامتناهی» تعریف کرد. در این مقاله با محور قرار دادن این تعریف از آزادی، به ارائه تصویری دقیق از چیستی «تقرّب» پرداخته، و به تبیین «راه آزادی» می پردازد. در حکمت متعالیه، راه صعود به آزادی و یا سقوط به اسارت، خود انسان است که از آن تعبیر به نفس می شود. معرفت نفس، راه آزادی است؛ انسانی که به معرفت حضوری و شهودی نفس نایل می گردد، در مسیر آزادی قرار می گیرد، که هرچه بر معرفت خود بیفزاید، آزادی و توسعه و اطلاق وجودی او افزوده تر می گردد، زیرا این معرفت نفس ملازم با معرفت ربّ (که حقیقت نامتناهی است) می باشد، تا جایی که می تواند به بالاترین مرتبه آزادی که برای انسان ممکن است نایل آید. راه بودن معرفت نفس بدین معناست که هرچه پیشرَوی در معرفت نفس صورت گیرد، به همان میزان بر توسعه و آزادی انسان افزوده می شود، نه اینکه آزادی چیزی باشد و معرفت نفس وسیلهای باشد تا با آن به آزادی دست یابد. به هرمیزان درجات معرفت نفس افزوده گردد، معرفت رب طلوع خواهد کرد و آزادی و سعه وجودی انسان تبلور ....
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفی