دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)
چکیده: (156 مشاهده)
تأکید میل بر رد معرفت پیشینی سبب شده که او نیز همانند تجربهگرایانی چون هیوم، دست به دامان روان آدمی شود و ریشه بسیاری از باورها را در روان آدمی بجوید. قوه عقل در نظر او لوح سفیدی است که مشاهده و تجربه نقشهایی بر روی آن ترسیم میکنند. در مرحله بعد روان آدمی دست به کار میشود و آدمی را وادار به پذیرفتن پدیدههای تکراری میکند این باور به مرور زمان و پس از تکرار مکرر یکنواختیهای موجود در طبیعت مهر تأیید مجددی میخورد؛ گویی کشف هر قانون جدیدی نه تنها خود آن قانون را اثبات میکند بلکه به تثبیت سایر قوانینی که با استفاده از این روش به دست آمدهاند نیز کمک میکند. این پژوهش برآن است که جایگاه استقرا را در منطق جان استوارت میل نمایان سازد و نیز نشان دهد که تلاشهای او برای توجیه استقرا کافی نبوده است. به همین منظور کتاب نظام منطق (The System of Logic) میل مورد بررسی قرار گرفته و نظر برخی از مفسرین در باب آن بیان شده است. در ضمن بحث، سعی شده نظر میل در باب قیاس نیز بیان شود و به این ترتیب تصویری کلی از منطق جان استوارت میل ارائه شود.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
منطقی دریافت: 1401/11/26 | پذیرش: 1402/3/29