سال 2، شماره 4 - ( پاییز و زمستان 1400 )                   جلد 2 شماره 4 صفحات 300-273 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


دانشگاه تبریز
چکیده:   (827 مشاهده)
ماکس شلر در مقام بنیان­‌گذار جامعه‌­شناسی معرفت، ضمن بررسی نسبت میان شناخت‌ انسان با زمینه‌های اجتماعی در کنار امور واقعی و انضمامی، عناصر ایده‌آل و ارزش‌ها را نیز در تحلیل­ خود مورد توجه قرار داده است. در این میان یکی از اهداف مهم وی در تلفیق مباحث جامعه­‌شناختی با مضامین فلسفی، نیل به شناختی جامع، از انسان بوده است. شلر به­ رغم اذعان به تأثیر عوامل اجتماعی، اصلِ اندیشه را مقوله­ مستقلی می­‌داند که نمی­‌توان تمامی آن را به عوامل بیرونی فروکاست؛ همین نکته وجه امتیاز مهم شلر به شمار می­‌آید، چرا که وی برخلاف بسیاری از دیدگاه­های متأخر، تکوین معرفت را تنها به تأثیر شرایط تاریخی و اجتماعی منوط نکرده و در کنار آن، ویژگی­های انسانی را نیز مورد توجه قرار می­‌دهد. از نظر وی در نگاهی جامع به انسان، افزون بر عقل، باید وجوه عاطفی، احساسی و نیز ارزشی او را نیز مورد توجه قرار داد. در این نوشتار با تحلیل رویکرد پدیدارشناسانه شلر از جمله در قلمرو اخلاق، تلاش می‌­گردد نشان داده شود که چگونه شلر با تلفیق حوزه­‌های مختلف، از دوگانه­‌سازی­‌های معمول فراتر رفته و جامعه­شناسی معرفت را بسط داده است. یافته­‌های حاصل از این روند حاکی از آن است که کلیّت پروژه­ی فکری شلر، تلاش برای تلفیق و همراهی حوزه­ه‌ایی از معرفت بشری است که در بدو امر متعارض به نظر می‌­رسند و قابل جمع به شمار نمی­‌آیند؛ اما شلر با نگاهی جامع و فراگیر به انسان و جامعه، بدان­‌ها توجه نموده و بر آن است که از فروکاستن آنها به بخشی خاص اجتناب ورزد.
شماره‌ی مقاله: 11
متن کامل [PDF 572 kb]   (172 دریافت)    
نوع مطالعه: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: فلسفی
دریافت: 1400/8/22 | پذیرش: 1400/10/20 | انتشار: 1400/10/20

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.